انسان موجودی است اجتماعی و ریشه کلمه انسان از انس و الفت گرفته شده است ، و به این دلیل انسانها تمایل دارند بصورت اجتماعی و گروهی و دسته جمعی کار و فعالیت کنند مضافاً به اینکه انجام بعضی کارها خارج از حد توان فیزیکی و فکری و عقلایی یک نفر بوده و همین ایشان را ملزم میسازد که دست به دامان کارهای گروهی و دسته جمعی و ... شوند.
برای اینکه بتوان، از این خصیصه که به دو شکل کلی، در سازمان های اداری اتفاق می افتد، به بهترین نحود استفاده نمود ، بطوریکه سایر موارد حاشیه ای در مجاورت و در کنار هم کار کردن ، را اصلاح کرده و ارتباطات افراد مانع و مزاحمتی برای انجام کار و یا رسیدن به اهداف ایجاد ننماید ، لازم است با دقت نظر بیشتری این حالات را بررسی نموده و در مورد چگونگی انجام اآنها آگاهی بیشتری کسب نماییم.
الف ) کار سازمانی ( دسته جمعی )
در این نوع همکاری ، توانمندی افراد برای انجام کار مشخص و معین ، مهم است ، و مانند مسابقات دو میدانی امدادی ، نتیجه نهایی محصول همکاری همه افراد گروه است .، هر یک از افراد شرح کار واضح و مشخصی داشته و مدیریت از جایگاهی بالاتر اتفاق می افتد .
افراد مانند چرخ دنده های بهم متصل ، باهم همکاری دارند و اگر بنا به هر دلیلی یکی از آنها قادر به ادامه همکاری نباشد ، براحتی میتوان شخص دیگری را به عنوان جایگزین معرفی کرد و در سیستم قرار داد .
در این مدل همکاری (doing)طرز انجام دادن کارافراد و کلاً رویکرد بیرونی هر کاری، است که تعیین کننده حضور افراد در سازمان است .
افزایش انرژی افراد با این نوع همکاری مانند بازی طناب کشی است ! که نیرو و توان افراد به هم افزوده شده و با قدرتی مضاعف عمل مینمایند.
ب) کار گروهی ( TEAM WORK )
در این سیستم از همکاری، حضور تک تک افرادبرای بدست آوردن نتیجه مطلوب، لازم و ضروری است و اثر گذاری فرد در سیستم ،تنها به توانمندی فیزیکی و دانش او بستگی ندارد . بلکه جنس فردیت و هویت شخص، در کار لحاظ میشود و با عدم حضور یکی از اعضا ، تولید محصولی مشابه با زمان حضور او امکان پذیر نمیباشد .
در این مدل از همکاری ، ( being) فردیت و هویت فردی ، تفاوت های شخصی و فردی افراد ، در سیستم اثر گذار است ، و به همین دلیل است امکان جایگزینی برای تولید محصول مشابه اولیه وجود نخواهد داشت .
در این سیستم انرژی افراد چندین و چند برابر شده و مثلاً از همکاری ١٠ نفر نیرویی به اندازه همکاری ۵٠ نفر ایجاد میشود.
به عنوان مثال مدل خاصی از ماشین BMW ، در شهر های مختلف کشور آلمان مونتاز میشده ، با اینکه تمام قطعات اولیه کاملا مشابه هم بوده اند و دستگاه ها و ماشین آلات یکسان برای تولید این محصول بکار برده میشده است ، ولی محصول نهایی شهر های مختلف، با هم متفاوت بود !
بخش خصوصیات ماشین ها یی که در شهر های مختلف تولید شده مشابه هم بودند، بودند مربوط به قسمت کار سازمانی ، و تفاوت های خاص ماشین ها ( که از تفاوت آب و هوا و رطوبت شهر ها و نحوه همکاری آنهاست. خلق خوی افراد ) مربوط به قسمت کار گروهی،
در هر سیستم و ساختار و سازمانی ، ترکیب درصدی، از حالات فوق برای رسیدن به هدف سازمانی وجود دارد که مدیر مجموعه ، با توجه به جنس محصول تولیدی و منابع انسانی که در دسترس دارد و … از این ترکیب استفاده میکند .
برای مدیریت هر یک از این ساختارها، چه کار سازمانی و چه کار گروهی ، اصول و ضوابط خاصی میبایستی رعایت شود.
در سیستم کار سازمانی ، نمای شماتیک بصورت هرم بوده و هدایت و مدیریت بر عهده یک نفر، و آنهم مدیر سازمان است .
مدیر سازمان افراد هم سنخ را بصورت گروه های مجزا در سیستم قرار میدهد ، و بر محصول هر بخش نظارت داشته و در نهایت بر ترکیب این محصولات نیز مدیریت میکند . افراد شاغل در این ساختار ، کافی است در پذیرش قوانین سازمانی باشند و مقررات سازمانی را به رسمیت بشناسند .
در سیستم کار گروهی ، نمای شماتیک سیستم بصورت دایره است. کسی از دیگری برتر و بالاتر نیست و کلیه افراد گروه هم سطح و هم سنخ و در حوزه تخصصی خود هم اندازه هستند .
بستر مشترک در این سیستم بر اساس توانمدندی افراد و هدف مشترک تعریف میشود و پس از آن افراد شروع به تعامل برای رسیدن به هدف میکنند.
(به عنوان مثال قایق پارویی را در نظر بگیرید ، که هدایت قایق بصورت چرخشی براساس توانمندی افراد در موقعیتی که قایق با آن قرار میگیرد ، برعهده افراد مختلف قرار میگیرد )
ایجاد انگیزه و انرژی در این ساختار ها
در سازمان ، تعیین هدف و چشم انداز (vision ) و ماموریت افراد تا رسیدن به هدف (mission) ، در نظر گرفته میشود و به این ترتیب علاوه بر تولید انرژی در افراد انرژی های آنان با هم همسو شده و با کمترین اصطکاک به سمت هدف حرکت خواهند کرد . ( برای تولید انرژی و همسو کردن افراد میتوانیم رقیب و یا حتی دشمن مشترک برایشان در نظر بگیریم) .
إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَهٌ و… ( یوسف ۸ )
آنگاه که گفتند : یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب تر از ما هستند ، حال آنکه ما خود گروهی نیرومندیم.
داشتن هدف و دورنما در محیط کاری انگیزه و انرژی خوبی در سازمان ایجاد میکند و از طرفی معلوم بودن ماموریت محدوده ای از عملکرد را به آنها ارائه میکند که البته با توجه به شرایطی که در هر لحظه ایجاد میشود قابل تغییر و بهینه سازی است .
بیشتر گروهها دوست دارند شبیه تیمهای ورزشی باشند؛ چون تیمهای ورزشی معمولا در ایجاد یک گروه واقعی از بقیه موفقترند؛ چرا که در تیم:
۱ـ مربی یا کاپیتان میتواند یک چشمانداز یکسان در ذهن همه اعضای تیمش ترسیم کند: این که تیم آنها در پایان فصل، بشود بهترین تیم لیگ، شهر، استان یا کشور.
۲ـ تمام اعضا به دنبال یک مأموریت یا مقصد مشترک هستند: برندهشدن.
۳ـ یک رقیب و یا یک مقصد وجود دارد که همه اعضا آن را میشناسند.
۴ـ هر بازیکن برای خودش مأموریت یا مقصدی دارد که با مأموریت و مقصد تیم، جور میشود و آن را کامل میکند: ایفا کردن یک نقش خاص در بازی، به بهترین شکل ممکن.
۵ـ هر عضو گروه به خوبی از این که اقدامهای فردیاش چطور به موفقیت تیم منجر میشود، آگاه است و میداند که اعضای گروه به او وابستهاند.
با این حساب، میشود گفت موفقیت یک گروه در گرو این است که سرگروه تا چه اندازه مأموریت، چشمانداز، ارزشها و مقصدها را روشن و واضح تعریف کند و آنها را برای همه کسانی که به نحوی با آن در ارتباطاند، واضح و با جزئیات بیان کند. مأموریت، چشمانداز، ارزشها و مقصدهای کسب و کار باید طوری با مأموریت، چشمانداز، ارزشها و مقصدهای اشخاص جفتوجور باشد که با رسیدن افراد به چشمانداز یا مقصدشان، چشمانداز یا مقصد کسب و کارشان هم محقق شود.
به کسب و کار، فعالیت های سازمانی خودتان فکر کنید. آیا برای شما کاملا روشن است که شرکت یا گروهتان به کدام سو در حرکت است؟ یک، دو، پنج یا ده سال دیگر کجا خواهد بود؟ اگر ندانید کجا میخواهید بروید، هر راهی شما را به آنجا می رساند
اگر نتوانید برای اعضای خانواده، کارکنان و همکارانتان شفاف و دقیق توضیح بدهید که به کدام سو میخواهیدبروید، چطور میتوانید از دیگران انتظار داشته باشید شما را در رسیدن به آنجا یاری کنند؟
آیا شما یک مأموریت روشن برای خودتان یا گروهتان تعریف کردهاید؟ به این فکر کردهاید که چرا شرکت شما پا به دنیای کسب و کار گذاشته است وآیا شما به این پی برده اید که چرا به عرصه فعالیت وارد شدید ؟ اصلا میخواهید به چه چیزی برسید؟ آیا همه اعضای خانواده یا شرکتتان میدانند مأموریت شما چیست؟ واقعا تعهد شما را نسبت به آن لمس میکنند؟ پذیرفتهاند که این مأموریت برای آنها نیز مهم است؟
آیا مقصدها و هدفها مشخص شدهاند؟ آیا همه این مقصدها را پذیرفتهاند و میبینند که رسیدن به مقصدها ، چطور آنها را در رسیدن به مقصدهای شخصیشان یاری میکند؟ آیا مقصدها و هدفها به زبان استانداردهای بهرهوری کار و انتظاراتی که از هر یک از کارکنان میرود، ترجمه شده ؟
پاسخ دادن به این پرسشها آسان نیست اما هر چه برای موفقیت به استعدادها و اقدامهای دیگران وابستهتر میشویم، پاسخگویی دقیق به این سؤالها اهمیت بیشتری پیدا میکند
کارگروهی چیست و چطور میشود با یک کارگروهی به موفقیت رسید؟
کارگروهی، این روزها دغدغه خیلیهاست، اما همین که یک عده را دور هم جمع کنیم و اَزَشان بخواهیم با هم کار کنند، یک گروه ساخته نمیشود. اعضای گروه برای این که اثربخش باشند، باید بدانند چرا دور هم جمع شدهاند، به کجا قرار است برسند و چطور باید به آنجا برسند.
برای این کار باید شرکت یا گروه و افرادی که عضو آن هستند مأموریت، چشمانداز، مقصدها و هدفهایشان را خوب بشناسند.
بیشتر گروهها دوست دارند شبیه تیمهای ورزشی باشند؛ چون تیمهای ورزشی معمولا در ایجاد یک گروه واقعی از بقیه موفقترند؛ چرا که در تیم:
۱ ـ مربی یا کاپیتان میتواند یک چشمانداز یکسان در ذهن همه اعضای تیمش ترسیم کند: این که تیم آنها در پایان فصل، بشود بهترین تیم لیگ، شهر، استان یا کشور.
۲ ـ تمام اعضا به دنبال یک مأموریت یا مقصد مشترک هستند: برندهشدن.
۳ ـ یک رقیب و یا یک مقصد وجود دارد که همه اعضا آن را میشناسند.
۴ ـ هر بازیکن برای خودش مأموریت یا مقصدی دارد که با مأموریت و مقصد تیم، جور میشود و آن را کامل میکند: ایفا کردن یک نقش خاص در بازی، به بهترین شکل ممکن.
۵ ـ هر عضو گروه به خوبی از این که اقدامهای فردیاش چطور به موفقیت تیم منجر میشود، آگاه است و میداند که اعضای گروه به او وابستهاند.
با این حساب، میشود گفت موفقیت یک گروه در گرو این است که سرگروه تا چه اندازه مأموریت، چشمانداز، ارزشها و مقصدها را روشن و واضح تعریف کند و آنها را برای همه کسانی که به نحوی با آن در ارتباطاند، واضح و با جزئیات بیان کند. مأموریت، چشمانداز، ارزشها و مقصدهای کسب و کار باید طوری با مأموریت، چشمانداز، ارزشها و مقصدهای اشخاص جفتوجور باشد که با رسیدن افراد به چشمانداز یا مقصدشان، چشمانداز یا مقصد کسب و کارشان هم محقق شود.
به کسب و کار خودتان فکر کنید. آیا برای شما کاملا روشن است که شرکت یا گروهتان به کدام سو در حرکت است؟ یک، دو، پنج یا ده سال دیگر کجا خواهد بود؟ اگر ندانید کجا میخواهید بروید، هر راهی شما را به آنجا میرساند. اگر نتوانید برای اعضای خانواده، کارکنان و همکارانتان شفاف و دقیق توضیح بدهید که به کدام سو میخواهید بروید، چطور میتوانید از دیگران انتظار داشته باشید شما را در رسیدن به آنجا یاری کنند؟
آیا شما یک مأموریت روشن برای خودتان یا گروهتان تعریف کردهاید؟ به این فکر کردهاید که چرا شرکت شما پا به دنیای کسب و کار گذاشته است؟ اصلا میخواهید به چه چیزی برسید؟ آیا همه اعضای خانواده یا شرکتتان میدانند مأموریت شما چیست؟ واقعا تعهد شما را نسبت به آن لمس میکنند؟ پذیرفتهاند که این مأموریت برای آنها نیز مهم است؟
آیا مقصدها و هدفها مشخص شدهاند؟ آیا همه این مقصدها را پذیرفتهاند و میبینند که رسیدن به مقصدهای شرکت، چطور آنها را در رسیدن به مقصدهای شخصیشان یاری میکند؟ آیا مقصدها و هدفها به زبان استانداردهای بهرهوری کار و انتظاراتی که از هر یک از کارکنان میرود، ترجمه شده ؟
پاسخ دادن به این پرسشها آسان نیست اما هر چه برای موفقیت شرکتمان به استعدادها و اقدامهای دیگران وابستهتر میشویم، پاسخگویی دقیق به این سؤالها اهمیت بیشتری پیدا میکند
اصول موفقیت در کار گروهی |
کارکردن با گروه راههایی دارد که میتواند باعث پیشرفت یک مجموعه شود. از سویی نبود انگیزه کار گروهی میتواند ضربات جبران ناپذیری به پیشرفت یک مجموعه کاری وارد کند.
نکات زیر کمک میکند تا برای تقویت کار گروهی گامهای مؤثرتری برداشته شود: ۱- قانون افراد مهم: عدم علاقه افراد به کارگروهی نشانه عدم اعتماد بهنفس و خلاقیت است. یک نفر برای رسیدن به اهداف بزرگ شرکت، کوچک است. ۲ – قانون تصویر بزرگ: هدف از وظیفه مهمتر است. افراد باید برای حمایت از گروه به کار و وظیفهشان علاقهمند باشند. با ارتباط موثر، تامین منابع مورد نیاز، استخدام مدیران و افراد مناسب میتوان گروه منسجم ایجاد کرد. ۳ – قانون نیچه؛ جایگاه مناسب افراد نتایج خوب به دنبال دارد: اگر افراد مناسب در گروه و جایگاه صحیح باشند، همه از مزایای بیشماری بهرهمند میشوند. برای استقرار افراد در جایگاه مناسب و استفاده کامل از حداکثر تواناییها و استعدادها، باید کارمندان و موقعیت گروه را به خوبی بشناسید. مهارتها، نظمکاری، توان، کارایی، عواطف و نیروهای بالقوه افراد را ارزیابی کنید. ۴ – قانون، کوه اورست: توجهتان را به گروه معطوف کنید تا به نتایج مثبت و مورد نظر برسید. نوع کار، نوع گروه را مشخص میکند. برای کار جدید گروه خلاق و برای کار متغیر، گروه سریع و انعطافپذیر لازم است برای کاری به عظمت کوه اورست به افراد با تجربه نیاز است. بررسی کنید چه کسانی به راهنمایی، حمایت، سرپرستی و مسئولیت بیشتری نیاز دارند و براساس آن عمل کنید.افراد مناسب را اضافه، مدیران شایسته را استخدام و افراد ناکارآمد را اخراج کنید. ۵ – قانون زنجیر: توانایی گروه، تحت تاثیر ضعیفترین فرد زنجیره است. عدم کارایی فرد میزان بازدهی و موفقیت گروه را کاهش میدهد. ۶ – قانون شتابدهنده: افراد موفق به خوبی کار را انجام میدهند و آن را تسریع میکنند. خلاقیت، فصاحت، بلاغت، شور و هیجان، بخشش، مسئولیتپذیری و اثرگذاری از ویژگیهای چنین افرادی است. ۷- قانون راهبرد: گروه متمرکز و پرانرژی میداند که به چه علت و در چه موقعیتی باید در کارها پیشی بگیرد. روحیه، جهتگیری، راهبردها و تاریخچه گروه باید بررسی شود. آیا در گروه انسجام وجود دارد؟ آیا در گروه جدید، از افراد قبلی کسانی باقیماندهاند؟ آیا گروه جدید از نکات مثبت گروه قبل استفاده میکند؟ آیا روشهای درازمدت باعث میشود که اعضا از شکستهای کوتاهمدت ناامید نشوند؟ ۸- قانون سیب بد؛ نگرش بد به گروه آسیب میرساند: ابتدا باید از خود شروع کنید. آیا فکر میکنید ادامه کار گروه بدون شما امکان ندارد؟ آیا معتقدید که موفقیتهای اخیر گروه ناشی از تلاشهای فردی شماست یا تلاشهای همه افراد گروه؟ آیا به سختی اشتباهات را میپذیرید؟ اگر پاسختان به همه پرسشهای فوق مثبت است، باید نگرشتان را بررسی کنید و تغییر دهید. ۹ – قانون ارزش: آیا در صورت لزوم افراد گروه میتوانند روی هم حساب کنند؟ آیا گروهتان منسجم است؟ آیا کارتان را به نحو احسن انجام میدهید؟ آیا تلاشتان در جهت موفقیت گروه است؟ آیا باعث انسجام گروه میشوید؟ دیگران میتوانند به شما تکیه کنند؟ ۱۰- قانون پرداخت بها: گروه موفق نمیشود، مگر بهای آن را بپردازد. فداکاری، تعهدکاری و زمانی، پیشرفت فردی و تفکر گروهی بخشی از بهایی است که گروه باید پرداخت کند. ۱۱- قانون تابلوی اعلانات: زمانی که توقف در کار لازم است همه گروه هماهنگ میشود. تابلوی اعلانات که وضعیت کارکردها را مشخص میکند، برای ارزیابی عملکرد در زمان مشخص بسیار ضروری است. ۱۲ – قانون ساحل: عمق گروههای بزرگ زیاد است. برای پیشرفت، همه اعضای اولیه و ثانویه باید کارآمد باشند. برای استفاده بهینه از قانون ساحل، همواره باید افراد گروه پیشرفت کنند. ۱۳ – قانون تعیین ارزشهای مشترک گروه: ارزشها به اعضای گروه، کارآموزان، مشتریان و عموم، هویت منحصر به فردی میدهد. باید همواره از ارزشهایی کاری مشخص استفاده شود. ۱۴ – قانون ارتباطات : رفتارهای متقابل عمل را بهوجود میآورد. در گروههای موفق، افراد دائما با هم صحبت میکنند و به صحبتهای یکدیگر با دقت گوش میکنند. بین رهبر و اعضای گروه باید سازگاری، توافق، نظم، ادب و تواضع باشد. افراد باید بتوانند آزادانه و محترمانه مخالفت خود را بیان کنند. گروه باید جوابگوی مشتریان باشد. ۱۵ – قانون رهبری: برخورداری از قدرت رهبری، ویژگی متمایز افرادی است که استعداد یکسانی دارند. همیشه فقط یک نفر میتواند رهبری گروه را برعهده بگیرد. رهبر خوب باعث موفقیت گروه میشود. در صورتی که نیاز به تغبیر رهبر گروه باشد، فرد جایگزین باید تجربه، مهارت، بازدهی و خلاقیت بیشتری داشته باشد. ۱۶- قانون روحیه خوب: وقتی اعضای گروه موفق میشوند که افراد از روحیه خوب برخوردار باشند و با همه شرایط حتی بسیار سخت بهراحتی کار کنند. ۱۷- قانون تقسیم سود: همواره باید روی گروه سرمایهگذاری کرد. بهترین گروه ممکن را انتخاب کنید و برای موفقیت آن بهایش را بپردازید، کارها را با یکدیگر انجام دهید. قدرت، وظایف و مسئولیتها را به گروه محول کنید و برای موفقیت آنان پاداش مادی و معنوی بپردازید. |
اهمیت کارگروهی
در مراحل مختلفی از زندگی، چه در حوزه دانشگاه ، محل کار و جمعیت های ملیو غیره، همگی ما کارهایی را بایست به صورت گروهی انجام دهیم. بعضی از افراد این امر را بسیار سخت میپندارند. این چند صفحه به شما جهت ارایه چند نکته به منظور آسانتر شدن کار گروهی ارایه مینماید.
مزایای کار گروهی
دروسی که شما را ملزم به کار گروهی می نمایند چه نتایجی دربردارند:
- تسهیم نظرات و تجربیات
- یادگیری از یکدیگر و کمک به هم
- یافتن راه های کمکی برای حل مسایل
- آگاهی به نقاط قوت و تجربیات دیگر اعضای گروه
- افزایش کیفیت خروجی
- به دست آوردن مهارتهای لازم کارگروهی جهت استفاده از آنها در آینده و در آینده کاری اعضا
چه چیزی گروهها را مفیدتر میکند؟
برای این که یک گروه مفید باشد، بایست این نکته را به خوبی درک نماییم که یک گروه چگونه فعالیت مینماید؛ مهارتهای اعضای آن را ارزیابی نماییم، به عبارتی نقاط ضعف و قوت اعضا را بدانیم و از این اطلاعات استفاده نموده، بتوانیم فعالیت ها را برنامه ریزی و کنترل کنیم. این مهارت ها را میتوانیم توسط تمرین به دست بیاوریم.
مراحل کلیدی کار گروهی
- وضع قوانین بنیادی
- تعریف اهداف
- توزیع نقش ها
- اعطای مسوولیت ها
- نقشه فعالیت ها
- کنترل فرایندها و کامل نمودن فعالیت ها
- ارزیابی فعالیت ها
مهارت های لازم جهت کار گروهی موثر
- ارتباطات
- مباحثه
- گوش دادن
- سیاست
- زبان بدن
- تعامل با بازخورد
- نوشتن صورت جلسه/ یادداشت برداری
- مدیریت زمان
- وقت شناسی در جلسات گروه
- تعین فرجه های زمانی منطقی
- رساندن کارها به فرجه های زمانی تعیین شده
- حل مساله
- ارایه ایده ها
- نقشه ذهنی
- تامل و بازتاب فکری
گام های کلیدی به منظور کار گروهی
- وضع قوانین بنیادی
هر تیم بایست قوانینی را در حوزه داخلی خود وضع نماید که افراد گروه آنها را متوجه شوند و به آن عمل نمایند. این امر افراد گروه را در انتظارات سایرین از کار آنها، تقسیم کاری بین اعضای گروه و خروجیهای تولیدی مطلع مینماید. به عنوان مثال برای همچنین گروهی:
- هر کدام از اعضا به درجهای از تخصص خواهند رسید
- گروه دارای محیطی سازنده خواهد شد که در آن اعضا می تواند به راحتی نظرهای خود را بیان نموده و بازخوردهای متناسبی را دریافت نمایند
- تقسیم کار به صورت مساوی
- توافق و استلزام به عمل به فرجه های زمانی
- شرکت در جلسه های گروهی در موعدهای تعیین شده به صورت منظم
- ارایه گزارشهای منظم در جلسات
- عدم تبعیض در بیان و رفتار اعضای گروه
قوانین بنیادی بایست در گروه مطرح و دربارهی آنها مباحثه انجام گیرد و هر کدام از اعضای گروه قوانین بنیادی را متوجه شود و کپی از آنها را در اختیار داشته باشند.
- تعریف اهداف و برنامه ریزی فعالیتها
مباحثه دربارهی کارهایی که در حین انجام پروژه بایست انجام گیرد به منظور جلوگیری از هر گونه پریشانی در کار افراد بایستی انجام گیرد. این امر می تواند به دوگروه اهداف قابل تحویل و اهداف شخصی تقسیم شود.
اهداف قابل تحویل به گروه را توسط پاسخ به این پرسش ها می توانید معین نمایید:
- هدف قابل دسترسی گروه چیست؟
- چه فعالیتی در نظر گرفته شده است؟
- خلاصه آن فعالیت چیست؟
- خروجی پروژه چیست؟
- ارایه؟
- گزارش؟
- چه المان های شخصی در این پروژه دخیل می باشد؟
- یک فعالیت چگونه به کارهای کوچکتری میتواند شکسته شود؟
اهداف شخصی با توجه به پاسخ این پرسشها به دست میآیند:
- چه مهارتهایی را از این فعالیت میتوانم بیاموزم؟
- به چه موضوعی ادراک پیدا خواهم نمود؟
- چگونه میتوانم آموختههای خود را عمیقتر نمایم؟
به منظور داشتن یک منظر از پروژه، فراموش نکنید که اهداف شخصی و قابل تحویل در حین پروژه را در جلسه گروه مطرح نمایید.
- توزیع نقشها
توزیع نقشها در گروهها بایست با توجه به نقاط قوت هر یک از اعضا انجام دهیم. این امر به معنی اعطای وظیفهای تکراری به شخص معینی نمیباشد، بلکه از این کار-یعنی عطای وظیفههای تکراری به یک فرد- بایست جلوگیری به عمل آید. ولی چیزی که واضح میباشد آن است که طبیعتا هر شخص در یک وظیفه بهتر و کاراتر عمل میکند. در این امر توجه به این فرضیات مهم میباشد:
- چه کسی رهبر بهتری برای تیم می باشد؟
- چه کسی برای ترتیب دهی به جلسات گروهی فرد مناسبتری است؟
- چه کسی ایدههای بهتری را ارایه میدهد؟
- چه کسی دقیق و وسواس به کار است؟
- چه کسی پرانرژی و قاطع در تصمیمگیری میباشد؟
نقاط ضعف را هم بایست در نظر بگیریم:
- چه کسی از اوضاع بیشتر ابراز نارشایتی میکند؟
- چه کسی نادقیق است؟
- چه کسی زمان پروژه را رعایت نمیکند؟
نقاط قوت و ضعف خود را بین افراد گروه بحث نمایید و درمورد اعطای وظایف مختلف به اعظای مختلف بحث کنید و در این حین از نظر و رایگیری افراد دیگر گروه هم کمک بگیرید.
- اعطای مسوولیت ها
هر فعالیت بزرگی را که مشخص نمودید را میتوانید به مجموعه ای از فعالیت های کوچکتر تقسیم نمایید. تقسیم فعالیت ها به اعضای گروه بایست با توجه به نقاط قوت، تجربیات و ترجیحات افراد گروه باشد. از تقسیم عادلانه کار میان افراد گروه اطمینان حاصل نمایید.
همواره لازم نمیباشد که افراد یک گروه با هم کار کنند؛ گاهی اوقات با توجه به مسولیت ها و وظایف می توان زیر گروهایی را تشکیل داد که وظایف خاصی را انجام دهند. در این زیر گروه ها بایست یک سری قوانین بنیادی همانند قوانینی که برای گروهها وضع می شود را داشت.
- نقشه فعالیت ها با توجه به فرجه های زمانی
نقشه ای از فعالیت ها را با توجه به فرجه زمانی به گروه/زیرگروها ارایه نمایید. اطمینان حاصل نمایید که هر کدام از اعضای گروه نسخهای از این نقشه را با توجه به اهداف و مقیاسهای زمانی داشته باشند. از واقع بینانه بودن فرجههای زمانی اطمینان حاصل نمایید به طور که وجود آن ها باعث ایجاد محرک در افراد گروه باشد.
فعالیت |
مسوول |
فرجه زمانی |
وضعیت انجام |
- کنترل فرایندها و کامل نمودن فعالیتها
در هنگام کار بر روی پروژه دقت به روند کلی پروژه ضروری میباشد. این امر میتواند توسط پستهای الکترونیکی منظم به افراد گروه، جلسات گروهی منظم به منظور در نظر گرفتن پیشرفتهای تمام افراد پروژه، یا به اشتراک گذاشتن ایده های جدید و راه های مقابله با هر گونه مشکل انجام گیرد.
گزارشی از این جلسات گروهی میتواند در جهت اطمینان از اطلاع همه اعضای گروه با روند پروژه مناسب میباشد. این امر در جهت اطلاع رسانی اعضا مفید میباشد.
گرچه در حین کار گروهی اعضا از پشتیبانی سایرین بهرهمند میشوند، ولی ارایه عملکرد هر عضو به سایرین کاری چالش بر انگیز میباشد. اعضا بایست در حین پروژه این اطمینان را حاصل نمایند که هیچ یک از قوانین بنیادی گروه نقض نمیشود.
زمانی که کارهای زیرگروه ها به پایان رسید نوبت به جمع شدن اعضای کل گروه برای به نتیجه رساندن نهایی پروژه می باشد. اغلب مواقع مسوولیت هایی که در ابتدای کار به هر کدام از اعضا اعطا شده است در حین پروژه تغییر میکند.
- ارزیابی
همواره سنجش عملکرد نتیجه کارها چه به صورت گروهی و چه از منظر شخصی مفید می باشد. اهم توجه این موضوع می تواند معطوف به چگونگی تولید محصول نهایی، چگونگی وابستگی افراد گروه به یکدیگر و چگونگی پیشرفت هر عضو در حین پروژه باشد. برای این منظور هر عضو بایست این پرسش ها را بتواند پاسخ دهد که:
- تا چه حد اهداف گروه را محقق کردهاید؟
- تا چه حد اهداف شخصی محقق شدهاند؟
- مهمترین سه کاری که به خوبی پیش رفتهاند؟
- سه کاری که احتیاج به فعالیت بیشتر داشتند؟
ارتباطات
زمانی که یک گروه با همکاری هم فعالیتی را انجام می دهند، تمامی اعضای آن بایستی از نحوه پیشرفت کارها باخبر باشند. اعضا نباید به عنوان مجموعه ای از اعضای جدا از هم کار کنند بلکه آن ها می بایست به مانند تیمی با هم همکاری نمایند.
برای همکاری موفق بایست:
- راجع به فعالیت خود صحبت نمایند-پیشرفت کارها، چه جنبه هایی از کار به خوبی پیش می رود، مشکلات فرآیندها در کدام قسمت آن می باشد؟
این کار می تواند الکترونیکی و یا از طریق جلسات علنی انجام گیرد.
- راجع به خود صحبت نمایند-احساسی که راجع به کار خود و یا گروه دارند را بیان نمایند.
- مطرح کردن ایدهها، سعی کنید که منفی نگر نباشید
- حمایت و بازخورد کاری را نسبت به دیگران نشان دهید
- به نظرات افراد دیگر گوش کنید و از اوضاع ابراز نارضایتی ننمایید.
نتایج تعاملات داخل گروه:
- جلوگیری از جداشدن اعضا
- میزان تولید کنندگی را افزایش میدهد
مشارکت در جلسات گروهی و نگرش کلی به گروه امر مهمی برای اعضای گروه می باشد. این امر به تصمیمگیری در نقش گروه، اتخاذ تصمیمات مشترک و حمایت از یکدیگر میانجامد. اولین جلسه گروهی بایست زمانی انجام گیرد که کار آغاز میکنید و میخواهید اهداف مشترکی را با اعضای گروه آغاز نمایید.
ارایه بازخورد
زمانی که عضو گروهی هستید این فرصت را دارید که بر کارهای سایر اعضای گروه نظرات خود را ارایه دهید. تعدادی قانون وجود دارد که کمک میکنند تا بازخورد بهتری به سایر اعضای گروه در جهت بهتر نمودن نتایج کارشان بدهید:
- گوش داد/خواندن با دقت به شرح فعالیت سایر اعضا
- آغاز کردن و پایان دادن به فعالیتهای مثبت؛ فعالیتهایی که باعث آسیب به کار سایرین نباشد، بلکه یاریگر آنها باشد.
- انتقادگر نباشید؛ همواره به این اصل اعتقاد داشته باشید که می توان کاری را به نحو بهتری انجام داد
- تمرکز را روی مسایل اصلی معطوف نمایید؛ به موضوعات فرعی فقط در صورتی که اشتباه هستند توجه کنید
- به این اصل توجه کنید که هر کس راه متفاوتی را برای انجام دادن کاری پیشی می گیرد. انعطاف پذیر باشید و به این فکر نکنید که خود شما فعالیت خاصی را به چه نحوی انجام میدهید.
- بازخورد روی پیشنهادات خود را از سایر اعضای گروه بطلبید- آیا مفید بودید؟ آیا زیاده گویی کردید یا کم حرف زدید؟
برخورد با مشکلات
اغلب اوقات گروه ها می توانند با مشکلات زیادی مواجه شوند. در این میان میتوان موارد زیر را نام برد:
- برخی از اعضای گروه در جلسات گروه شرکت نمی کنند.- قوانین بنیادی را به آن ها یاداوری کنید و شرحی از مطالب مورد بررسی در جلسات را دو روز قبل از جلسه به آن ها ارسال نمایید
- برخی از اعضای گروه خیلی ساکت هستند.- تشویق آن ها به صحبت کردن و مشارکت آن ها را تحسین نمایید
- برخی افراد پروژه را جدی نمی گیرند.- به آن ها در مورد مسولیت هایشان متذکر شویم
- برخی از اعضا نقشی منفی در پروژه دارند- از آن ها درخواست نماییم که نکات مثبت مساله را ببینند
- بعضی از افراد گروه شخصیتی مدعی دارند- آن ها را جهت اداره جلسه گروهی دعوت کنیم، یک مدیر جلسه خوب بایست بتواد سایر افراد را به ارایه دیدگاه های خود تشویق نماید.
تمامی مستندات موجود در این مقاله را می توانید از آدرس (http://www.lboro.ac.uk/library/skills) دریافت نمایید.
ترجمه و انتشار این فایل ها با کسب اجازه از دانشگاه Loughborough می باشد.
منابع:تبیان/دانشگاه Loughborough/همشهری آنلاین
- ۰۳/۰۳/۹۴